از درز دیوار تا دکمه پیراهن داماد

بسم الله الرحمن الرحیم

حال نامعلوم

خودم را بالا و پایین میکنم

در من به دنبال چه میگردم

من یعنی چه کسی؟

چه کسی یعنی من؟

میخوام آرام باشم ولی نیستم

در جست و جوی آرامش بودم که از کنارش گذشتم

گمان میکنم آسوده خاطر و آرامم

فکرمیکنم از سیاهی به روشنایی رسیده ام

غافل ازینکه خودم را گول میزنم

تاریکی در قلب من است

چراغی که خاموش شده و همه جا را تار کرده

و من به این سیاهی عادت کرده ام

هیچکس به اینجا راه ندارد

نه که من نخوام، هیچکس راه روشن را رها نمیکند و دنبال تاریکی را بگیرد

خسته ام از این ظلمت و گمراهی

بی تابم برای راهی که در آن قدم گذارم

راهی که بی راه نباشد

درمانده شدم و بیخیال

چند روز آتی را در سکوتی مرگبار سپری میکنم

سکوت که میکنم، عمیق میشوم

عمیق که میشوم، درست تصمیم میگیرم

درست که تصمیم میگیرم لااقل راه را گم نمیکنم

سکوت

۱ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
وجوج جیم
۱۶ شهریور ۰۸:۴۷
رددادی /::/
:|
چته خو؟

پاسخ :

رد دادم
قشنگتر بود واسه اسم این پست
نمیدونم چه مرگم میباشه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
هر وقت فکر کردین به پوچی رسیدین
به اطرافتون با دقت نگاه کنین
از درز دیوار تا دکمه پیراهن داماد
بهانه هست واسه شاد زندگی کردن
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان