از درز دیوار تا دکمه پیراهن داماد

بسم الله الرحمن الرحیم

دیر اومدی نخواه زود برو

ساعت پنج و ده دقیقه بامداده

پاشدم و یهو بغض گلومو گرفت

توی دایرکتت نوشتم

من تازه پیدات کردم ، چرا انقدر زود داری میری

انگار جای خالی یه نفر در جایگاه خواهر، همیشه باید تو زندگی من خالی باشه

این حرفارو نمیشه الان به تو گفت، چون جز اینکه رفتن رو برات سخت تر کنه، کاری نمیکنه

به اینجای حرفام که رسیدم، پهنای صورتم خیس شد

قرار نیست حالاحالاها اینارو بخونی

شاید یکسال دیگه که برگشتی

فقط من اینجا حرفامو بهت میزنم، که حسم به تو مث غمباد نشه تو گلوم

من تازه پیدات کردم، چرا انقدر زود داری میری

از الان دلم برات تنگ شده

حسرت میخورم که چرا زودتر ندیدمت و چرا نمیتونم بیشتر کنارت باشم

کاش اینارو میشد به خودت گفت، تا بدونی ما چقدر دوستت داریم

ولی حیف که اینا، رفتن رو برات سخت تر میکنه

دلم نمیخواد عذابی بشم رو غم و دلتنگی‌هات

اگر عمری باقی بود، شاید یکسال دیگه

دوست دار تو، برادر بزرگترت چه

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
هر وقت فکر کردین به پوچی رسیدین
به اطرافتون با دقت نگاه کنین
از درز دیوار تا دکمه پیراهن داماد
بهانه هست واسه شاد زندگی کردن
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان