سه شنبه ۲۹ شهریور ۰۱
این روزا خیلی تنهام
تنهاترین نوع خودم که تاحالا هیچوقت نبودم
شایدم احساس تنهایی میکنم
نگاه آدمها میکنم، تا شاید یکی بیاد بگه بشین باهم حرف بزنیم
مثل دیشب که من سر یه نفرو گرفتم تو بغلم و اون گریه کرد
یکی سرمو بذاره رو شونش و چیزی نگه
فقط بذاره سبک بشم
من جایی ندارم واسه آدما، جایگاهی ندارم
فقط مهربونم ولی کسی حواسش نیست، مهر که خرج میشه
باید از یه جا جایگزین بشه
اره من نمیتونم به کسی توجه نکنم، نمیتونم کسی ناراحت نکنم
بی تفاوت بودن بلد نیستم که ای کاش بلد بودم
لعنت به من
لعنت به این دل بیصاحاب من
که هیچوقت واسه کسی مهم نبود