از درز دیوار تا دکمه پیراهن داماد

بسم الله الرحمن الرحیم

سوال پزشکی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

تکیه گاه زندگی

امروز صبح
در همین نزدیکی خودم
پسر ۱۷ ساله ای دیدم
که سخت گریه میکرد
تنها واژه ای که از دهانش خارج میشد وای وای بود
برادر کوچکترش در آغوش مادر بود و باهم زجه میزدند
بغض گلویم را فشرد
و از خودم سوال کردم
با چه انصافی؟!
لحظاتی بعد، تابوتی بر دستان همسایه ها از خانه خارج شد
که پدر این خانواده بود
خانواده ای که تکیه گاهش را از دست داده بود
و شاید پسر جوان
از همین لحظه داشت بار سنگین مرد بودن را احساس میکرد
و من دوباره پرسیدم
با چه انصافی؟
ولی اینبار نه از خودم
که از آسمان پرسیدم
الهی همیشه سایه پدرانمون بالای سرمون باشه
و اونایی که این نعمت رو از دست دادن
خدا براشون پدری کنه و صبر بده بهشون
خیلی صبر
الهی آمین
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

تعبیر وارونه

از همین مسیر که بهش نگاه کنی
تعبیرش میشه شادی و شوق
میشه یکسال بزرگتر شدن و پخته شدن
میشه تجربه و کمال
براش جشن میگیرن
کیک میارن و شادی میکنن
برای یکسال بزرگتر شدن
سالی که گذشتو فوت میکنن و برای سال بعدی آرزو میکنن
ولی
اگه توی همین راه
از آخر به اول نگاه کنی
مهم نیست آخرش کجاست
فقط از آخر نگاه کنی
شاید به جای شادی و شور
به فکر فرو بری
شاید به جای فوت کردن شمع
شمع جدیدی روشن کنی
از آخر که به اول نگاه کنی
نه تنها یکسال بزرگ نشدی
بلکه کوچیکتر هم شدی
یه قدم به سمت زوال برداشتی
و ازینکه چندقدم دیگه مونده تا بهش برسی
خبر نداری
نه تنها یکسال به عمرت اضافه نشده
که حتی کم هم شده
یکسال از عمری که توی برگ تقدیرت نوشته شده بود، کم شده
همونقدر که از پشت سرگذاشتن اون سالها و فوت کردنشون خوشحالی
برای آینده ای که یکسال دیگه ازش کم شد، شمعی روشن کن و مواظب قدمهای بعدیت باش.
راستی
تولدم مبارک
۳ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

پنجشنبه های خاص

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

آبان

آبان هم رسید

قلب پاییز

صدای تپش های سی روزه اش به گوش میرسد

گرمای دستانش نهفته در سوزی سرد

آرام نوازش میدهد موهایم را

آبان مرا خوب میشناسد

من زاده ی قلب پاییزم

زاده ی آبان

و عاشقانه دوستش دارم

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

روزمرگی

این روزها کارم شده بیکاری

تا نیمه های شب بیدار و تا اواسط روز خواب

بعدش به شغل شریف خیابان مترکردن میپردازم

غریبی میکنم باخودم

انگیزه و هدفی ندارم

نسبت به همه چیز خنثی هستم

و فکرمیکنم این نوعی آفت است

دلم میخواهد به کاری مشغول شوم که صبح با اشتیاق از خواب بیداربشم

دلم کمی نشاط میخواهد که گویا آنرا گم کرده ام

و عجیب ترین احساسی که امروز داشتم

از اعماق دلم آهی کشیدم و گفتم

چرا من خواهر ندارم

فعلا

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

بغض سربسته

این روزها

عحیب گلویم گرفته است

ماه حزن از یک طرف

شهید بی سر از طرفی دیگر

و حال دگرگون خودم که نمیدانم از کجا نشات گرفته

بغضی که مدتهاست میخواهد سر بازکند و هنوز نتواتسته

تجربه اش را داشته ام

این گلوگرفتن ها یا با فریادی از سر خشم خالی میشوند

یا با گریه ای از ته دل

درحال حاضر فرصت هیچکدام را دارم

پس همچنان فرومیبرم این درد با علاج را

تمام

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

نون دل

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

بیصدا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

برای دومین بار

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
درباره من
هر وقت فکر کردین به پوچی رسیدین
به اطرافتون با دقت نگاه کنین
از درز دیوار تا دکمه پیراهن داماد
بهانه هست واسه شاد زندگی کردن
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان