دوشنبه ۱۰ مهر ۹۶
این روزها
عحیب گلویم گرفته است
ماه حزن از یک طرف
شهید بی سر از طرفی دیگر
و حال دگرگون خودم که نمیدانم از کجا نشات گرفته
بغضی که مدتهاست میخواهد سر بازکند و هنوز نتواتسته
تجربه اش را داشته ام
این گلوگرفتن ها یا با فریادی از سر خشم خالی میشوند
یا با گریه ای از ته دل
درحال حاضر فرصت هیچکدام را دارم
پس همچنان فرومیبرم این درد با علاج را
تمام
تابستان خود را چگونه گذراندید؟
به نام خدا
در انتظاره شنیدن صدای قدم های پاییز
و حضور گرمابخش رنگهای زیبایش
تابستان را با شتاب گذراندم تا برسم به اکنون
به مهر پاییز
و این اولین پاییزی است که حسی به آن ندارم