سه شنبه ۱ شهریور ۰۱
چند وقت پیش که بهم گفتی داری کارای رفتنت رو میکنی
و اینکه احتمالا پاییز
حس متناقضی بهم دست داد
خوشحالی از پیشرفت و مسیر جدیدت
ناراحتی از جای خالیت
من واقعا تکتک بچههایی که دورهم جمع شدیم رو دوس دارم
این جمع رو مثل خانواده میدونم
چندبار گفتی معلوم نیست
احتمالش کمه
شاید نشه
ولی من میدونم که میشه و میری از اینجا
انگار یه فرمول مشخص داره
نمیدونم یادت هست یا نه، گفتم یه دوستی داشتم شبیه به تو
اونم رفت
و تو دقیقا مثل همونی
آدم حسابی، متشخص، هدفمند، خط قرمزدار و ...
یه شخصیتی داری که ادم تا باهات نشست و برخاست نداشته باشه
متوجه بزرگی درونت نمیشه
درون بزرگی داری و خیلی وقتها ازت یادگرفتم
این مشخصه ها، یعنی تو کارات اوکی میشه و میری
چرا این حرفارو توی این تاریخ به خودت نزدم
دلیلش فقط این بود که نمیخواستم برات پرحرفی کنم
ولی چرا همه رفتنشون رو میذارن واسه پاییز؟