دوشنبه ۲ مهر ۹۷
مدتیه که روزها مشغولم و شب ها هم تا نصف شب مشغولتر
تا هفت مهر باید فایل سمینار تحویل بدم و دهم مهر هم ارائه دارم
هرچی بیشتر روش کار میکنم، کمتر نتیجه میگیرم
لامصب انگار نمیخواد به یه جایی برسه
خستم کرد
حیف که همه چیز گرون شده، وگرنه تا الان ده بار سیستمو خاک کرده بودم
تنها همراه این شبهای من آلبوم های آقای صداست(ابی)
به تازگی بهش علاقه مند شدم و مدام توی گوشمه
ولی این فایل خاک بر سر به جایی نمیرسه
توجه کردین که پنج روز تا موعد تحویل مونده و من هنوز هیچ غلطی نکردم
البته یه کارایی کردم و چیزی نیست که قابل تحویل باشه
اون به کنار
بعدش باید پاور ارائه آماده کنم
کاش الان دوتا بودم
این چند روز رو رد میکردم، دوباره یه نفر میشدم
اون یارو هم که جلسه اولی اومده پروژه میده هفته دیگه هم میخواد تحویل بگیره
وای که چقدر خستم
این ارشد کوفتی هم تموم بشه، یه سفر اساسی و بی دغدغه میرم
ازونا که گوشی هم با خودم نمیبرم
دلم تنگ شده واسه کیف کردن و به چیزی فکر نکردن
دلم یه سفر خوشگل و خلوت میخواد
آرومه اروم
راستی
پاییزمون اومد
قدمش خیر باشه واسه همگی
و یه خبر خوب هم واسه اواسط پاییز دارم
یه اتفاق جدید و نو قراره بیوفته
یه چیزی که تا حالا تجربش نکردم
فعلا
پ.ن: همچنان آرزو میکنم کاش دونفر بودم تا به این همه کار میرسیدم
اون خودم شروع میکرد به ویرایش
این خودم مطالبو آماده میکرد
بعد دوتا خودم باهم پاورشو میساختن