از درز دیوار تا دکمه پیراهن داماد

بسم الله الرحمن الرحیم

مرد ابانی

یک مرد آبانی، یکبار عاشق میشود

یکبار قلبش را کف دستش میگیرد و به یک نفر میگوید دوستت دارم

یک مرد ابانی با عواطف و احساساتش زندگی میکند

لحظات شیرینش را خلوتش پر میکند

مرد ابانی اگر دوستت داشته باشد، دیگر نمیتواند فراموشت کند

ابانی برای عشق ارزش قائل است

اگر قرار بود دوباره عاشق شود که دیگر اسمش عشق نبود

مرد ابانی دلش را یکجا بنامت میزند و دیگر نمیتواند دل از گرو تو بردارد

مرد ابانی در خلوتش برای نبود نفسش اشک میریزد

و در دورهمی با تمام وجود میخندد

نقل شیرین هر محفلی است و تلخی هایش را فقط در دل خودش میریزد

مرد ابانی اگر به وصل رسید

اگر نرسید، در غمش میسوزد

 

پ ن: خیلی وقته میام اینجا و میرم

هربار یه چیزایی مینویسم و بعد اون ضربدر بالای صفحه رو میزنم و میبندمش و میرم

الان که دارم اینو مینویسم، نمیدونم اینم با همون ضربدر از بین میره، یا قراره پست بشه

فقط همچنان دلتنگم

دلتنگ روزهایی که از چپ و راست میگویند رهایش کن

و من نمیتوانم

چگونه رها کنم روز و شبهایی را که ار شیرین ترین و قشنگترین لحظات عمرم بوده اند

من نمیتوانم فراموش کنم که روزی شخصی در زندگی ام بوده که ...

کسی بوده که من نمیتوانستم نازک تر از گل به او بگویم

 

پ ن: مرد آبانی خصلتش این است. 

۱ نظر ۰ موافق ۲ مخالف
دختر خوب
۰۵ ارديبهشت ۱۸:۳۸

:(

بنویس...

پاسخ :

از چی بنویسم؟
واسه کی بنویسم؟
از امید و ارزوهایی که تو این مملکت یکی یکی به بن بست میخورن؟
از سگ دوهایی که میزنیم و تهش زندگی ده قدم ازم جلوتره؟
از وقت و بی وقت خواب روزای قدیم رو دیدن؟
از کجاش بگم؟
اصن بگم که چی؟
نه حالی واسم مونده
نه حوصله ای
نه انگیزه ای
نه ارزویی
حالمم از خودم بهم میخوره
بیا
نوشتم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
هر وقت فکر کردین به پوچی رسیدین
به اطرافتون با دقت نگاه کنین
از درز دیوار تا دکمه پیراهن داماد
بهانه هست واسه شاد زندگی کردن
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان