از درز دیوار تا دکمه پیراهن داماد

بسم الله الرحمن الرحیم

حال خوب حال بد

دارم میرم یه جایی که چندسال بود قهر بودم باهاش

امسالم نمیخواستم برم

توفیق اجباری شد

باید میرفتم

نمیدونم چی میخوام بگم و چیکار دارم

ولی دل پری ازش دارم

نمیدونم حالم خوبه یا بده

ولی نرمال نیست

من نباید تنها توی این راه میبودم

همش کنارم احساسش میکنم و‌ باهاش حرف میزنم

یعنی اونجا چی میشه؟

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

رویای نصفه نیمه

دیشب خوابتو دیدم دیوونه من

داشتیم قدم میزدیم، مث همیشه

سرد بود و دستای همو محکم گرفته بودیم

چشمات پر بغض بود

خودتو انداختی تو بغلم و محکم گرفتمت بین دستام

هم تو آروم شدی، هم من

ریه‌هامو پر کردم از عطرحضورت

جاری شدی در من

سرتو گرفتم بین دستام

نگاهم رو دوختم به صورت ماهت

پیشونیتو بوسیدم

مثل همیشه

و بیدار شدم

ای کاش این رویا هیچوقت تموم نمیشد

کاش اون روزا ادامه داشت تا ابد

تا .......

دلم خیلی تنگه واسه دیدنت

واسه بودنت، واسه همه چی

واسه قهرکردنات، واسه دوس داشتنات

ولی مهم نیست

واقعا هم فکرنکنم برات مهم باشه

تو خوب باش. تو خوشحال باش.

تو‌ خوشبخت باش

من میگذرونم

همین

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

مثل من، مثل تو

همشهری عزیز

وجوج داستان نویس

این بار پستش کردم و کامنت برات نذاشتم

چون دلم به درد اومد و باید سبک‌ میشد

اگه منم دوسال از نوشتن اخرین داستانم میگذشت

و سوژه نداشتم، از خودم ناامید میشدم و قلبم فشرده میشد؟!

من

دوساله که داستان زندگیمو از دست دادم

من آرزوهامو باختم و خاک کردم

قلبم فشرده نه، مچاله شد روزیکه همه احساسم جلو چشمم لگدمال شد

از خودت ناامید شدی واسه اینکه سوژه نداری؟!

چطور میتونی احساس ناامیدی کنی؟ خجالت بکش

چندتا داستان و شخصیت و سوژه داشتی؟! که فکرمیکنی تموم شدن!

نویسنده‌های بزرگ، چطور اینکارو میکنن؟

بنویس از درزدیوار تا دکمه پیراهن داماد

 

نمیدونم ممکنه از حرفام ناراحت بشی یا انگیزه پیدا کنی

قصد من که انگیزه دادن بود

فقط خواستم بگم، واسه چیزی بشکن که ارزش شکسته شدن داشته باشه

۱ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

نتونستم بعداز تو

خیلی دوس دارم یه جایی دلم بلرزه

قلبم بریزه

پر بشم از حس دوست داشتن

ولی هربار که میخوام امتحانش کنم

چشمای تو میاد جلوی چشمام

صورت قرص ماهت رو میبینم

و به خودم میگم

نع

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

خوده صدسالگی

فکرکن یکی که نمیشناسی

میاد ۲۷۰ بهت پول میده و میگه به کارتم‌ پول لازم دارم

لطفا اگه میشه، اینو بزنین به کارتم

و تو با دستای خودت، بجای ۲۷۰، ۲۷۰۰ واریز میکنی به کارتش

و‌شب توی حساب کتابت متوجه میشی چه گندی زدی

و فرداش هم تعطیله و نمیتونی بری بانک شماره طرفو پیدا کنی

و تا پنجشنبه که شاید بتونی باهاش تماس بگیری

باید به خودت ناسزا بگی که آخه خره نفهم

چرا خودت، خودتو به .... میدی!

 

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

لینک 97/8/9

چون تقریبا همه چیز مثل پارسال بود

فکرکردم لینکشو بذارم بهتر باشه

هنوز حوصلم نیومده که بنویسم

ایشالا میاد

اینم لینک     نهم آبان

شبخوش

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

فتوشاپ

خب

بالاخره نهم آبان هم تموم شد

یعنی دیروز

هرچی چشم دوختم به گوشی و تلفن و فضای مجازی و ...

دریغ از یه تبریک خشک و خالی

چرا، از حق نگذریم، بانک و همراه اول تبریک گفتن همون صبح اول وقت

یه سوال فنی

اینا که روز تولدشون هی دوستاشون بهشون تبریک میگن

رفیقاشون زنگشون میزنن تبریک میگن

اینا فتوشاپن؟ مال تو فیلماس؟

منکه ندیدم

به هرحال

تولدم مبارک

ما آبانیا با خلوت و تنهاییمون سازگاریم

 

پ.ن: غرق احساسم، ولی غرق خواب هم هستم

شاید فردا بیشتر نوشتم

شاید

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

حواسم نبود

حواسم نبود که مهر داره نفسهای اخرشو میکشه

مهر داره میره و‌ جاشو میده به آبان

به آبان من

آبان عشق

قلب پاییز

بازم آبان داره میاد و من دارم دکلمه تومور۳ علیرضا آذر گوش میکنم

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

چندتا عکس قدیمی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

همینجوری دیوونه

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
درباره من
هر وقت فکر کردین به پوچی رسیدین
به اطرافتون با دقت نگاه کنین
از درز دیوار تا دکمه پیراهن داماد
بهانه هست واسه شاد زندگی کردن
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان